معماري اورگانيك كه توسط فرانك لويد رايت به عنوان سازگاري ساختار ساختمان ها بر اساس قرارگيري در طبيعت تعريف شده، امروز در قالب معماري پايدار و افق جديد آن، نانوتكنولوزي مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد.
رايت بر اين عقيده بود كه شكل معماري بايد از بطن طبيعت اشياء به وجود آيد و هر شيء نيز به نوبه خود داراي يك زبان خاص براي تكلم و بيان احساس مي باشد. به طور مثال تناسبات، چيدمان و بافت آجرخانه روبي، گستردگي بر روي افق را در يك زمين وسيع نشان مي دهد. آجر پخته شده از طبيعت برآمده است و دوباره به آن باز مي گردد. حال زماني را تصور كنيد كه مصالح تشكيل دهنده خانه به قدري كوچك باشد كه تنها با چشم مسلح ديده شود، آنگاه تصور كنيد كه ارتباط بين اشكال، انسان و محيط چگونه تغيير خواهد كرد.
از آنجا كه با استفاده از دستاوردهاي نانو تكنولوژي يك شيء -ساختمان- در زمان ها و مكان هاي مختلف مي تواند رفتارهاي متفاوتي از خود نشان دهد- سخت و غير قابل انعطاف و يا نرم و سيال- تئوري هاي شناخت مواد به طور كلي دگرگون مي شوند.
در واقع مصالح، هويت ثابت خود را از دست مي دهند و ديگر معماري تعريف محدودي در زمان و مكان نخواهد داشت.
رفتار سازه ها و ساختمان ها كاملا ً عملكردگرا و زمينه گرا مي شوند. آنها قادر خواهند بود كه با انواع دماها، جريان هاي هوا، مصرف انرژي و ديگر شرايط اقليمي، زمين شناسي و … هوشمندانه وفق داده شوند. تمام اين شرايط نيز توسط برنامه ريزان طراحي به صورت داده هاي خام به ساختمان و سازه آن داده مي شود تا در صورت مواجهه با تغيير هر عامل موثر بر شرايط زندگي انسان، در جهت رسيدن به محدوده آسايش او، در محيط سازگار شوند.
يك ساختمان هوشمند، ساختماني است كه خود فكر مي كند و با سنجيدن نيازهايش در جهت رفع آنها گام برمي دارد. اما آيا اين جواب سوال لويي كان است كه پرسيد:” اين ساختمان چه مي خواهد باشد؟”. معماران معتقدند كه ساختمان ها با آنها صحبت مي كنند و نيازها و نقاط ضعف خود را به آنها مي گويند، ولي اگر ساختمان ها داراي هوش مصنوعي باشند، بدون مشورت با معمار، خود را هر گونه كه محيط طلب كند، سازگار مي كنند.
كرزوي- يكي از محققان نانو تكنولوژي و تاثيرات آن بر محيط زندگي انسان- پيش بيني مي كند كه در قرن آينده انسان ها مهمان و ساختمان ها، خود ساكنان و صاحبان اصلي خواهند بود. او معتقد است كه استفاده زيادتر از اين مصنوعات به طبيعت، در آينده افزايش خواهد يافت. بناهاي آينده ممكن است كه هيچ شباهتي به ابنيه قرن حاضر نداشته باشند. معماري گذشته و سنتي اصولاً به دور انداخته مي شوند، زيرا كه معيار هاي محدود كننده ي آن نقشي در ساختمان هاي آينده نخواهند داشت.
طبق نظر كرزوي زمان ساخت و ساز نيز در حال حاضر طولاني بوده كه به مرور زمان كاهش خواهد يافت. واضح است كه دستاورد نانو تكنولوژي در آينده بشريت بسيار مهم تر از سرنوشت ديگر صنايع است. تغيير و تحولات در عرصه ي معماري، در بعضي كشورها، به خصوص كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه- به طور مثال در اكثر ساختمان هايي كه در دبي ساخته مي شوند- نقش پر رنگ اين تكنولوژي را نشان مي دهد. معماران به ندرت اخلاقيات را قبل از زيبايي و جذابيت بنايشان در نظر دارند، ولي توجه خاص به تكنولوژي كه جوابگوي بسياري از ناتوانايي هاي آنانست را هرگز در دفتر طراحي جا نخواهند گذاشت. با وجود اين اگر هدف معماري فقط خلق اشكال بديع باشد، به نظر مي رسد كه در آينده اي نه چندان دور ، معماري به معمار احتياجي نخواهد داشت.
مدرك بي واسطه و مستدل برخورد مستقيم نانوتكنولوژي و معماري، مصالح (توليدات فيزيكي) هستند كه عموماً كاربري هاي گوناگوني به ساختمان ها مي بخشند. چنين مصالحي، امكانات تازه اي را براي تكميل و بهبود شيء معماري و انديشيدن درباره ي شكل جديدي از زندگي، به وجود مي آورند(Rennie,2000,8)
اكنون اين سوال مطرح مي شود كه با مصالحي كه توانايي تغيير و تطبيق چگالي، شكل، رنگ، حجم و حالت را با محيط دارند، نقش ثابت معماري به عنوان ماهيت فيزيكي كه روابط اجتماعي را شكل مي دهد، چه خواهد شد؟ در اين صورت، زمان و مكاني كه بر شيء معماري مرتبيت است- يعني تاريخ و اصالت معماري- ثابت نخواهد ماند و با تغيير محيط اطراف در هر زمان و مكاني متحول خواهد شد…
نانو ساختار ها تلاش بي وقفه طراحان و معماران براي رسيدن به فرم هاي جديد، سازگار با محيط و عملكردگرا را به نتيجه مي رساند. اين يك روياي علمي تخيلي نيست، زيرا علم نانو خيلي سريع تر از يك واقعيت رخ خواهد داد.