بررسي نمودهاي معماري پايدار در معماري مازندران

۹۹۳ بازديد

بررسي نمودهاي معماري پايدار در معماري مازندران

چكيده

چند دهه از مطرح شدن معماري پايدار در عرصه معماري مي گذرد و مجامع بين المللي راهكارهاي بسيار را براي تكميل و تكامل آن ارائه نموده اند. قطعأ اصول معماري پايدار كه همان حفظ انرژيهاي طبيعي، كاهش استفاده از سوختهاي فسيلي و همزيستي با محيط و اقليم است بايد مد نظر طراحان و فعالان عرصه معماري قرار گيرد. قدري تأمل در معماري پايدار و اصول آن ما را به معماري بومي (مربوط به گذشته) اين سرزمين خواهد رساند، چرا كه معماران اين سرزمين در اقليم هاي مختلف توانسته اند بهترين هماهنگي را با محيط ايجاد كنند و با استفاده از محدوديت ها و امكانات بستر طرح بهترين شرايط زيستي رابراي كاربران فراهم خود سازند. معماري مازندران يكي از نمونه هاي موفق معماري بومي است كه چنان با ظرافت با طبيعت درآميخته است كه گويي جزئي از بستر و محيط طبيعي است. اين درآميختگي با بستر و توجه به قابليتها و محدوديت هاي آن باعث همسو شدن معماري بومي مازندران و معماري پايدار شده است. چنان كه تميز نمودن آنها از هم بسيار دشوار مي نمايد .

توجه به معماري بومي و شناساندن اصول نهان معماري پايدار در آن يكي از راهكارهاي مفيد در جهت شناساندن معماري پايدار مي باشد، چرا كه توجهي دوباره را به معماري بومي معطوف خواهد نمود و از طريق آن مباحث معماري را به مباحث روز بين الملل نزديك خواهدكرد. مسلماَ معماري بومي در زمان و مكان خودش پايدار بوده است و تقليد صرف از آن، امري بيهوده است. در اين مقاله استخراج ويژگي هاي نهان معماري پايدار در معماري بومي مازندران مد نظر مي باشد. روش تحقيق در اين پژوهش مبتني بر مطالعات كتابخانه اي است و رويكردي توصيفي دارد. نتايج بدست آمده از اين پژوهش به روشن شدن اصول پايدار نهفته در معماري مازندران منجر خواهد شد...

مقدمه

نظريه توسعه پايدار و در پي آن معماري پايدار، از بحث برانگيزترين موضوعات معماري معاصر است. اين كه هر ساختمان بايد بتواند با محيط طبيعي كه در آن واقع شده رابطه برقرار كند جاي بحث ندارد. آنچه چالش برانگيز است نوع و چگونگي اين رابطه است. امروزه ايده معماري پايدار براي پاسخگويي به اين پرسش مطرح گرديده است. [اسدپور، ۱:۱۳۸۵] پرداختن به معماري پايدار و اسباب شكل گيري چنين رويكردي در طراحي معماري ما را به سوي معماري بومي و رويكرد پايداري در مقايسه و سنجش با يكديگر قرار مي دهد تا آموزه هاي آن براي طراحي معماري امروز استخراج گردد. [ارمغان، ۲۰:۱۳۸۸] در برخورد با مجموعه ها و واحد هاي معماري بومي چنين به نظر مي رسد كه اين مجموعه ها مصداق خوبي براي پايداري در زمان و مكان خود بوده اند. معماري بومي مازندران براي ايجاد محيطي پايدار و مناسب چنان با طبيعت در آميخته و در اين مسير به روشهايي دست يافته كه نه تنها به محيط خود آسيبي نمي رساند بلكه موجب تعالي وكمال بخشيدن به ماده نيز مي باشد.

در اين مقاله نخست مروري بر مفهوم پايداري و به تبع آن معماري پايدار خواهيم داشت و پس از شرح ويژگي هاي اقليمي مازندران و ويژگي هاي معماري آن به دنبال مفاهيم پايدار در معماري اين منطقه خواهيم بود...

روش تحقيق

بديهي است هر پژوهش علمي نياز به يك روش تحقيق متناسب با موضوع خود دارد. از اصول راهبردي يك پژوهش، انتخاب روش تحقيق مناسب و تداوم و پيوستگي آن در تمام فرآيند و مسير پروژه است. روش مواجهه با مسئله پژوهش در ارتباط تنگاتنگ و دو سويه با ساختار و ماهيت تحقيق است. در پژوهش حاضر، تلاش بر آن است كه بر پايه منابع و اسناد، روش هاي ساخت، ابزار وساختار معماري بومي منطقه مازندران مورد بررسي قرار گيرد تا در اين فرايند بخشي از ارزشهاي معماري روشن تر شود. در همين راستا روش تحقيق در اين پژوهش، مطالعه توصيفي– تحليلي مبتني بر مطالعات كتابخانه اي و اسناد و مدارك موجود مي باشد، كه با كاوش در پژوهش هاي صورت گرفته در اين زمينه و نيز در نظر گرفتن شرايط خاص اقليمي اين استان، شاخص هاي پايدار در آن شناسايي و ارائه مي گردد. براي به دست آوردن نتايج مطلوب در اين مقاله از تحقيق كتابخانه اي اعم از كتاب، رساله و مقالات استفاده شده است و در نهايت مطالب به دست آمده را تحليل و تكميل نموده و به جمع بندي نهايي رسانده شده است.

بيان مساله

پايداري در لغت

فعل Sustain از ريشه لاتينSustinere و از دو جزSus (به معناي از پايين به بالا) وTinere (به معناي نگه داشتن، حفظ كردن) تشكيل شده و از سال۱۲۹۰ ميلادي در زبان انگليسي به كار گرفته شده است. اين فعل با مفاهيمي از قبيل "حمايت، پشتيباني و تداوم" آميخته است و صفتSustainable در توصيف "شرايط، حالت ويا چيزي" به كار مي رود كه مورد پشتيباني قرار گرفته يا به واسطه كمك يا تامين معاش، همچنان تداوم يافته است. دهخدا پايداري را به معناي با دوام و ماندني آورده است. در فرهنگ سخن و فرهنگ فارسي معين نيز پايداري به مفهوم پايدار بودن و مقاومت، از مصدر "پايش" به معناي پايداري كردن و از خود استقامت نشان دادن آمده است. براي صفت پايداري نيز اين معاني بيان شده است: داراي ثبات، هميشگي و مقاومت كننده. بنابراين واژه پايداري كه به عنوان معادل Sustainability انتخاب شده است فاقد معاني امروزي آن است و بر حفظ و ثبات تكيه دارد. معناي واژه پايداري كه در اين بحث نيز مد نظر است عبارت است از: "آنچه كه ميتواند در آينده تداوم يابد". [اسدپور، ۲:۱۳۸۵]

 

توسعه پايدار

به منظور درك بهتر مفهوم معماري پايدار لازم است كه ابتدا تعريف روشني از مفهوم "توسعه ي پايدار" ارائه شود. [ملت پرست، ۱۲۲:۱۳۸۸] مقوله توسعه پايدار در بحث كلي خود به زمان بسيار دور بر مي گردد. در دهه۱۹۶۰ والتر ايزارد و همكاران وي در دانشگاه هاروارد تلاشي را در جهت ارتباط دادن بين مدل هاي كلي اقتصادي نظير ستانده و داده و مقولات ديگر نظير زنجيره هاي غذايي توسط زيست شناسان انجام دادند. نتيجه كار آنها منجر به انتشار كتابي در سال ۱۹۷۲ شد كه بحث جديدي را در ارتباط با تجزيه و تحليل اثرات زيست محيطي ارائه كرد. پس از آن ها مطالعات چندي در اين ارتباط ادامه يافت. با اين حال مفهوم توسعه پايدار در قالب فعاليت هاي برنامه ريزان توسعه و به گزارش اتحاديه بين المللي براي محافظت طبيعت و منابع طبيعي برمي گردد. پس از آن نيز گزارش كميسيون جهاني محيط زيست و توسعه در سال ۱۹۸۷ مطرح شد. در سال ۱۹۹۲ نيز كنفرانس سازمان ملل در محيط زيست و توسعه كه در شهر ريودژانيرو برگزار گرديد، باعث اشاعه مفهوم شد. [عزيزي، ۲۰:۱۳۸۰] اگرچه صاحبنظران در اين مورد كه "حل مسائل جهاني در گرو اتخاذ سياست ها و برنامه هايي است كه به توسعه پايدار منتهي گردد" اتفاق نظر دارند، با اين وجود در مورد تعريف "توسعه پايدار" چنين توافق نظري وجود نداشته و از اين رو براي مفهوم توسعه پايدار تعاريف متفاوتي وجود دارد و لذا اين خطر احساس مي شود كه مفهوم مزبور در ابهام قرار گرفته و مورد سوء استفاده واقع شود. تعريفي از توسعه پايدار كه عموما پذيرفته شده، تعريف مندرج در گزارش برونتلند است كه طبق آن "توسعه پايدار" آن گونه توسعه اي است كه نياز هاي نسل حاضر را بدون مصالحه و صرف نظر از توانايي نسل آينده در برآوردن نيازهايشان تامين نمايد". هدف اصلي توسعه پايدار، تامين نياز هاي اساسي، بهبود و ارتقاي سطح زندگي براي همه، حفظ و اداره بهتر اكوسيستم ها و آينده اي امن تر و سعادتمندتر ذكر شده است. [ملت پرست، ۱۲۲:۱۳۸۸]

توسعه پايدار براساس توسعه اجتماعي، اقتصادي و محيطي تعريف ميشود و بخش مهمي از توسعه اجتماعي را آموزش هاي طراحي و مهارت ها تشكيل مي دهند كه بايد در ارتباط با ارزش هاي اجتماعي و منابع محيطي باشد. [حسيني، مفيدي شميراني، مدي، ۲۱۴:۱۳۸۷] و در نهايت مي توان گفت كه توسعه ي پايدار مفهومي جامع دارد و به تمام جنبه هاي زندگي انسان مربوط مي شود و اجراي مدل هاي توسعه پايدار نياز به تغييرات اساسي در سياست هاي ملي و بين المللي دارد به طور كلي پايداري محيطي با هدف حفظ محيط زيست بر موارد زير تاكيد دارد:

كاهش اتلاف و پخش انرژي در محيط

كاهش توليد تاثير گذارنده ها بر سلامت انسان

رفع سموم مواد. [ملت پرست، ۱۲۲:۱۳۸۸]

 

معماري پايدار

كاربرد مفاهيم پايداري در معماري، مبحث تازه اي را به نام "معماري پايدار" يا "معماري اكولوژيكي" يا "معماري سبز" يا "معماري زيست محيطي" باز كرده است، كه همگي اين ها داراي مفهوم يكساني بوده و بر معماري سازگار با محيط زيست دلالت دارند. . [قياسوند، ۴:۱۳۸۶] پايداري بي هيچ واسطه اي همان مسيري است كه معماري بايستي در آينده نزديك به آن دسترسي پيدا كند. اين نوع معماري بايد تداعي كننده احساس انسان ها نسبت به طبيعت باشد. اينكه چگونه خانه هايمان را طراحي و مصالح آن را انتخاب كنيم از مهمترين مسائلي است كه آينده ساختمان سازي هايمان را تحت تاثير قرار مي دهد. . [سفلايي، ۶۳:۱۳۸۳] تمامي طراحي هايي كه در رابطه با سيستم هاي پايدار انجام مي شود، بايد بتواند به نحوي پيش بيني هاي لازم را براي آينده انجام دهد. مثلا يك ساختمان بايد طوري طراحي شود كه استفاده مجدد از آن يا حتي اجزاي سازنده اش مد نظرقرار گيرد. اين آينده نگري براي برطرف كردن نيازهاي نسل آينده نيز به كار مي آيد. [سليماني، ۲:۱۳۸۷]

در راستاي مطالبي كه مطرح گرديد مي توان در جهت طراحي براي يك معماري پايدار، اشارتي عيني و قابل لمس تر به صورت زير عنوان نمود:

توجه به كليه مطالب و ساختارهايي كه در آن سعي در جهت طراحي معماري پايدار مطرح و پيشنهاد گرديده است.

مسكن + آفتاب و فضاي سبز

ديوار هاي سالم جهت مسكن سالم

شناخت مفهوم ساختمان مريض

سقف ها با قابليت تهويه طبيعي

جمع آوري و استفاده از آب هاي باران

بهبود سرويس هاي بهداشتي و سيستم هاي تاسيساتي

بهبود سيستم هاي گرما و سرماساز

عايق كردن ساختمان با بوجود آوردن بدنه و سقف ها با لايه هاي مجوف هوا

طراحي و ساخت صحيح درب و پنجره به عنوان رابط داخل و خارج ساختمان

نحوه ي نورگيري صحيح فضاهاي زندگي با كمترين ضايعات مانده از سوخت

حداكثر استفاده از منابع انرژي طبيعي (خورشيدي تحرك باد و غيره)

سيستم هاي گرمازاي خورشيدي

جايگزيني صحيح وسايل خنك كننده و غيره

و در خاتمه بايد گفت كه اصولا پيشرفت پايدار است، كه مي بايستي مورد توجه همگان قرار گيرد. [شهروز تهراني، ۱:۱۳۸۶]

ابعاد معماري پايدار

ابعاد معماري پايدار را مي توان در چارچوب مسائل زير بيان كرد:

صرفه جويي در مصرف انرژي و استفاده از منابع تجدبد پذير و پاك

صرفه جويي در منابع و مصالح دست اول و تجديد ناپذير، بازيافت و استفاده مجدد

محترم شمردن بستر طرح

استفاده مناسب از شرايط اقليمي در هر محل و منطقه

استفاده ازمصالح بومي [نصر، ۲:۱۳۸۹]

 

 

اصول معماري پايدار

برخي بناها داراي ويژگي ها و خصوصياتي هستند كه آنها را در زمره بناهاي پايدار قرار مي دهد. اصولي كه بايد رعايت شود تا يك بنا به عنوان يك معماري پايدار طبقه بندي شود، عبارت است از:

اصل اول، حفظ انرژي: بنا بايد طوري ساخته شود كه نياز ساختمان به سوختهاي فسيلي را به حداقل برساند.

اصل دوم، هماهنگي با اقليم: بناها بايد طوري طراحي شوند كه با اقليم و منابع انرژي موجود در محل احداث هماهنگي داشته و كار كند.

اصل سوم، كاهش استفاده از منابع جديد مصالح: ساختمان ها بايستي به گونه اي طراحي شوند كه ميزان استفاده از منابع جديد را تا حد ممكن كاهش داده و در پايان عمر مفيد خود براي ساختن بناي جديد، خود به عنوان منبع جديد به كار روند.

اصل چهارم، برآوردن نيازهاي ساكنان: در معماري پايدار برآورده شدن نيازهاي روحي و جسمي ساكنان از اهميت خاصي بر خوردار است.

اصل پنجم، هماهنگي با سايت: بنا بايد با ملايمت در زمين سايت خود قرار گيرد و با محيط اطراف سنخيت داشته باشد.

اصل ششم، كل گرايي: تمام اصول معماري پايدار بايد در يك پروسه كامل كه منجر به ساخته شدن محيط زيست سالم مي شود، تجسم يابد. [قياسوند، ۴:۱۳۸۵]

تامل بيشتر در موضوع حاكي از آن است كه مفهوم معماري پايداري در عرف قديمي و فرهنگ هاي كهن بشر هم ريشه داشته و در زندگي سنتي، در قالب تكريم و حرمت گذاري به طبيعت و منابع جلوه گر شده است. از اين رو مي توان فعاليت هاي دهه هاي آخر قرن بيستم را به مثابه تلاشي براي احياء شدن اين مفاهيم كهن دانست. [موسوي،۱۹:۱۳۸۳] در بحث توسعه پايدار و به طبع آن معماري پايدار اينكه هر ساختمان بايد با بستر و محيط پيرامون خود تعامل داشته باشد به امري بديهي مبدل شده است. قسمت بحث بر انگيز و مورد توجه اين امر چگونگي برقراري تعامل و نوع تدابير در نظر گرفته شده مي باشد. اين درست همان مطلبي است كه سالها پيش ساكنان اين مرز و بوم با مهارتهاي ويژه از آن بهره جسته اند و با اجراي فنون و قواعد خاص در زمينه استفاده بهينه از انرژي ها و منابع طبيعي به خصوص خورشيد و باد و هماهنگي با اقليم از آن استفاده كرده اند. [زنديه، ۲:۱۳۸۹] در گوشه و كنار اين مرزو بوم پهناور كه تمدنش به وسعت تنوع اقليمي آن است، شاهد غناي معماري بومي با تكيه بر همسازي آن با گوناگوني آب و هوا و شرايط زيست محيطي هستيم. اعجاز معماري سنتي، در به كار گيري مصالح منطقه اي و خلق تكنيك هاي ويژه ساخت، در شكل بهترين روش پاسخ گويي به نياز هاي فيزيكي و روحي انسان براي ساختمان سازي، بر دوستداران مظاهر فرهنگي ايران زمين پوشيده نيست. [خاكپور، ۴۶:۱۳۸۵] معماري بومي نمايانگر تلاش بشر براي تعامل با محيط و طبيعت بوده و مظهر فرهنگ، تفكر، آداب و رسوم و دانش و تكنيك هاي مورد استفاده انسان هاي گذشته و حال مي باشد. [شاهرودي، صفحه۳۷] معماري بومي مازندران نيز نهايت تاثيرپذيري را از طبيعت و محيط و اقليم پذيرفته است. اين معماري چنان با طبيعت در آميخته است كه بدان مي توان معماري "طبيعت گرا" نام نهاد. [همان] بيشتر اصول معماري پايدار را به صورت آشكار و نهان در معماري مازندران مي توان مشاهده كرد. در ادامه براي روشن شدن مطلب ابتدا ويژگي هاي جغرافيايي و اقليمي مازندران و سپس ويژگي هاي معماري آن آورده خواهد شد.

ويژگي هاي محيطي، جغرافيايي و اقليمي مازندران

استان مازندران با وسعتي بالغ بر ۴۴۵۵۲ كيلومترمربع بين ۳۵ درجه و ۴۷ دقيقه تا ۳۸ درجه و ۵ دقيقه عرض شمالي و ۵۰ درجه و ۳۴ دقيقه تا ۵۶ درجه و ۱۴دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. [فقيه، ۳۰:۱۳۸۲] حد شمالي آن درياي مازندران و كشور اتحادجماهير شوروي سابق (كشور تركمنستان)، حد جنوبي آن استان تهران و سمنان، حد غربي آن استان گيلان و حد شرقي آن استان خراسان مي باشد. [همان]

سواحل درياي خزر با آب و هواي معتدل و بارندگي فراوان، از جمله مناطق معتدل محسوب مي شود. اين منطقه كه به صورت نواري بين رشته كوه هاي البرز و درياي خزر محصور شده، از جلگه هاي پستي تشكيل شده كه هر چه به طرف شرق پيشروي ميكند، رطوبت و اعتدال هواي آن كاهش مي يابد. [كسمايي، ۸۳:۱۳۸۲] اعتدال دماي هوا، زياد بودن رطوبت و بارندگي فراوان از مهم ترين ويژگي هاي اين منطقه است. متوسط حداكثر دماي هوا در گرمترين ماه سال (اوت) بين ۶/۳۶ تا ۸/۲۵ و متوسط حداقل دما در سردترين ماه سال (ژانويه) بين ۵/۴ تا ۸/۶ درجه سلسيوس بوده است. حداقل رطوبت نسبي هوا در فصل تابستان، بالاتر از ۴۰ درصد و در ايستگاه هاي نزديك به دريا حدود ۶۵ تا ۹۰ درصد است. در تمام نقاط اين منطقه، در كليه ماه هاي سال بارندگي صورت گرفته و كل بارندگي اكثر ايستگاهها بيش از ۵۰۰ ميلي متر است. در ماه هاي فصل زمستان درصد ساعات آفتابي بين ۲۵ تا ۵۵ درصد و در فصل تابستان اين درصد به حدود ۴۵ تا ۶۰ درصد مي رسد. [كسمايي،۲۳:۱۳۸۷] خصوصيات آب و هوايي اين منطقه به قرار زير است: بارندگي زياد در تمام فصول سال، رطوبت نسبتا زياد در تمام فصول سال، اختلاف كم درجه حرارت بين شب و روز و پوشش وسيع نباتي. [قباديان، ۳۷:۱۳۸۵]

ويژگي هاي معماري مازندران

در اين قسمت ويژگي هاي معماري مازندران در دو بخش ارائه ميشود. ابتدا ويژگي هايي از معماري مازندران كه درجهت هماهنگي با اقليم و يا فائق آمدن بر شرايط سخت محيطي است، آورده مي شود. سپس راهكار و ترفند هاي كالبدي كه جهت مساعد كردن شرايط اقليمي بوده اند بيان مي شود.

۱. بافت شهري

در مناطقي كه در نزديكي ساحل دريا مي باشند و يا مقدار بارندگي زياد است، وجود رطوبت هوا از جمله مشكلات عمده مي باشد. هواي مرطوب از هواي خشك سنگين تر است و در قسمت زيرين هواي خشك قرار مي گيرد. لذا اگر فضاهاي شهري محصور باشند و كوران هوا و باد در آنها جريان نداشته باشند، در سطح شهر كليه اين فضاها از هواي مرطوب انباشته خواهد شد و تنفس و فعاليت ها بسيار طاقت فرسا خواهد گرديد. به همين دليل بايد از جريان هوا حداكثر استفاده صورت گيرد تا از ساكن شدن رطوبت بيش از حد در فضاهاي شهري جلوگيري شود. [قباديان، ۳۸:۱۳۸۵] لذا ساختمان ها در اين مناطق مجزا از هم ساخته مي شوند، با حياطها و فضاهاي باز و وسيع و حصار دور اين فضاها اغلب كوتاهتر از قد انسان است. دليل اين امر همان استفاده از جريان هوا است، تا از ميان ساختمان ها عبور كرده و هواي مرطوب و راكد را با خود به بيرون محوطه و فضاهاي زيستي ببرد. بهره بردن از طبيعت زيبا و سرسبز منطقه نيز از دلايل ديگر جهت تلفيق محيط مسكوني با طبيعت است. خصوصيات كلي بافت شهري و روستايي در اين منطقه به قرار ذيل است: [قباديان، ۴۰:۱۳۸۵]

الف بافت شهري و روستايي به صورت باز و گسترده

ب فضاهاي شهري نسبتا وسيع

ج – محوطه ها با ديوارهاي كوتاه

د – كوچه ها نسبتاً عريض

ه – ساختمانها جدا از هم، در مراكز شهري متصل به هم

۲. برونگرايي

معماري در نقطه اي از بستر طبيعت جايگزين مي شود و در آن ريشه مي دواند، از آن پند مي گيرد و با آن پيوند مي يابد و معمار با جهاني از داده هاي طبيعي رو به رو مي گردد كه بر نظم فضايي اش اثر مي گذارد و قوانين تعريف شده ارائه مي دهند. معماري از طبيعت اطرافش مي رويد، به نوعي بسط طبيعت مي گردد و در آن وجود انسان پاره اي جدا نشدني از پيكره طبيعت در مي آيد تا برگشت طبيعت را قبول كند. [عبداله زاده،۴۹:۱۳۹۰] معماري بومي مازندران چنان با طبيعت در آميخته و با شرايط اقليمي هم آوا شده است كه بدان مي توان معماري "طبيعت گرا" نام نهاد. معماري كه براي انطباق با شرايط محيطي و اقليمي به معماري برون گرا شناخته مي شود. [شاهرودي، صفحه ۳۷] علت شكل گيري ساختمان هاي برونگرا در اين منطقه در درجه اول بهره گيري از كوران هوا مي باشد تا از اين طريق از سكون ماندن رطوبت در ساختمان جلوگيري به عمل آيد و دليل ديگر آن، استفاده حداكثر از رطوبت و ايجاد منظر مناسب و ديده باني از محدوده حياط دانست. [گرجي مهلباني، ۱۴۲:۱۳۸۹] گونه شناسي برونگرا با گونه اي از معماري مسكن با ويژگي هايي از قبيل داشتن ارتباط بصري و فيزيكي مستقيم با فضاي بيرون خانه، نداشتن حياط، گسترش در ارتفاع و سازماندهي فضايي نسبت به يك فضاي ديگر مثل دالان روبرو مي باشد. [زنديه،۸:۱۳۸۹]

۳. فرم غالب و جهت گيري بنا

در اين مناطق مي توان از فرم هاي آزاد و حتي صليبي شكل استفاده كرد. ولي با اين وجود، فرم ساختمان حتما بايد در طول محور شرقي– غربي كشيدگي داشته باشند تا از كوران مورد نياز برخوردار شود. [گرجي مهلباني، ۱۴۲:۱۳۸۹] جبهه اصلي نورگيري اكثر اتاق ها و ايوان ها سمت جنوب است. حياط اصلي ساختمان نيز در سمت جنوب قرار دارد. [كسمايي، ۲۴:۱۳۸۷] به طور كلي، پلانها گسترده و باز و فرم كالبدي آنها بيشتر شكل هاي هندسي، طويل و باريك است. به منظور حداكثر استفاده از وزش باد در ايجاد تهويه در داخل اتاق ها، جهت قرار گيري ساختمان ها با توجه به جهت وزش نسيم هاي دريا تعيين شده است. در نقاطي كه بادهاي شديدي مي وزد، قسمت رو به باد ساختمان ها كاملا بسته است. [كسمايي، ۸۷:۱۳۸۲]

۴. چهار فصل بودن بنا

همانند خانه هاي چهار فصل در مناطق گرم و خشك، كه طبق فصول مختلف سال جابه جايي اهل خانه از شمال به جنوب صورت مي گيرد، در خانه هاي اين منطقه نيز جابه جايي فصلي صورت مي گيرد. بدين ترتيب كه: در فصل سرد اهم فعاليت ها در اتاق هاي طبقه اول صورت مي گيرد. ولي در فصل گرم اين فعاليت ها در ايوان و مخصوصا ايوان طبقه دوم(تلار) و اتاق طبقه دوم( تلار اتاق) انجام مي شود. [قباديان،۶۴:۱۳۸۵]

۵. ارتباط با زمين

آميزش معماري با زمين و طبيعت در مازندران، هم با تبعيت از آن همراه است و هم با بهره وري از آن. [كلبادي نژاد، صفحه ۸۴] به دليل رطوبت هوا و عمق كم آبهاي زير زميني، كف طبقه همكف ساختمان را سعي مي كنند حتي المقدور بالاتر از سطح طبيعي زمين اجرا كنند تا كف بنا از نم و رطوبت زمين فاصله داشته باشد و بتوان از جريان باد كه در ارتفاع بالاتر از سرعت بيشتري برخوردار است، بهره مند شوند. [قباديان،۴۲:۱۳۸۵] در ارتباط زمين با كالبد معماري در مازندران ذكر چند نكته ضروري است. اول: احداث زيرزمين در اين مناطق مرطوب صحيح نيست. دوم: به لحاظ اين كه در اين مناطق عمق آبهاي زير زميني بسيار كم است و خاك آن مرطوب و از مقاومت كمي برخوردار است، استفاده از پي گسترده جهت تحمل بار روي اين زمين سست، كاملا منطقي است و سوم اين كه با ايجاد فاصله بين ساختمان و سطح زمين، از امكان سرايت هر گونه رطوبت به كف بنا جلوگيري مي شود. اين فاصله كف تا سطح زمين در ساختمان هاي نزديك دريا حدود دو متر و در ساختمان هاي واقع در كوهپايه حدود ۵۰ سانتي متر و يا كمتر است. اين فضا به دليل قرار گرفتن در سايه و در معرض كوران هوا، محل نگه داري طيور (چينه دان)، خشك كردن چوب درختان و انبار وسايل است و گاهي به عنوان طويله استفاده مي شود. در واقع نوع كاربري اين فضا به ميزان رطوبت در مناطق مختلف بستگي دارد. [كلبادي نژاد، صفحه ۸۵]

 

۷. مواد و مصالح

معماران ايراني تلاش ميكردند ساخت مايه خود را از نزديك ترين جاها به دست آورند و چنان ساختمان ميكردند كه نيازمند به ساخت مايه جاهاي ديگر نباشد و «خود بسنده باشد». بدين گونه، كار ساخت با شتاب بيشتري انجام مي شده و ساختمان با طبيعت پيرامون خود «سازوارتر» در مي آمده است و هنگام نوسازي آن هميشه ساختمايه آن در دسترس بوده است. معمار ايراني بر اين باور بودند كه ساخت مايه بايد «بوم آورد» يا «ايدري» (اينجايي) باشد. [عبداله زاده، ۵۰:۱۳۹۰] معماري مازندران نيز از اين قاعده پيروي كرده و در ساخت و ساز هاي آن ميتوان بوم آورد بودن را به خوبي مشاهده كرد.

همان گونه كه بيان گرديد "استان مازندران به لحاظ ويژگي هاي طبيعي به سه حوزه كلي كوهستاني با آب و هواي سرد، حوزه ارتفاعات جنگلي (كوهپايه اي) و حوزه جلگه اي قابل تقسيم بندي است. در حوزه كوهستاني سنگ و چوب، حوزه جنگلي چوب و در حوزه ساحلي و جلگه اي چوب و گل به عنوان عمده ترين مصالح ساخت و ساز هستند". [كلبادي نژاد، صفحه ۸۲] با توجه به حوزه ها ي گفته شده و مواد و مصالح موجود در آن چگونگي شيوه هاي ساخت به شرح زير در خواهند آمد:

۱ منطقه كوهستاني با آب و هواي سرد كوهستاني

ساختمان هاي سنگي در كوهستان هاي مازندران متداول مي باشد، ( اگرچه در دامنه هاي نزديك به جنگل به علت وفور چوب، خانه ها را چوبي مي سازند). براي ساخت بخش هاي مختلف و اصلي بنا از سنگ كه در منطقه به وفور يافت مي شود استفاده مي كنند. پي ها كاملا از سنگ و ملات گل ساخته شده و جداره سنگي به دو شيوه:

الف) در ديواره هاي بنا از سنگ هاي تخت همراه با ملات گل

ب) در ديوار هاي محوطه از سنگ هاي تخت بدون ملات (خشكه چين) ساخته مي شوند. [يوسف نيا پاشا، ۴۴:۱۳۸۵]

بام به صورت تخت و با پوشش خاك و گل مي باشد. [سادات اشكوري، ۳۰:۱۳۷۹]

۲ منطقه جلگه اي با آب و هواي معتدل خزري

به علت وجود نسبتا كافي چوب و گل مناسب براي ساخت وساز خانه هاي "چينه اي چوبي" بيشتر متداول بوده اند به صورتي كه ديواره ها از چينه و كف و سقف از چوب بوده و نيز چوب به عنوان كلاف نيز در فواصلي از ديوار چينه اي به منظور كلاف كشي براي بالا بردن مقاومت سازه قرار مي گرفته اند. [يوسف نيا پاشا، ۴۴:۱۳۸۵]

سقف شيبدار، و با پوشش "گالي"(گياهي كه در استخرها و آبگير ها مي رويد) و"كلش يا كولوش Kološ ياKolaš " (ساقه هاي برنج)، "لت Lat" )تخته هاي كوچك)، "سفال" و "شيرواني" بوده است. [سادات اشكوري، ۳۰:۱۳۷۹]

۳ منطقه ارتفاعات جنگلي با آب و هواي سرد خزري

به علت وجود جنگلهاي انبوه و درختان مناسب در اين منطقه تقريبا صد در صد خانه ها اعم از ديوار ها ، سقف ، كف و پوشش سقف شيبدار از چوب ساخته شده و خانه هاي چوبي در اين مناطق رايج مي باشد. براي ساخت جداره ديوار ها بيشتر تنه درخت به صورت طبيعي استفاده مي شود. [يوسف نيا پاشا، ۴۴:۱۳۸۵]

سقف شيبدار، و با پوشش "لت"، "سفال" و به ندرت "گالي" و "شيرواني" بوده است. [سادات اشكوري، ۳۰:۱۳۷۹]

در جاهايي كه معيشت بر كشت برنج مبتني است، پوشش "كلش" رواج بيشتري دارد و در جاهايي كه روستاها در دل جنگل قرار گرفته اند، پوشش"لت". پوشش "لت" از روستاهاي جنگلي به طرف جلگه آمده و پوشش "كلش" همراه تغيير معيشت در روستاهاي جنگلي رواج يافته است. [همان]

 

 

۸. بازيافت

در معماري مازندران كه از عناصر طبيعي بيشترين استفاده را مي برد، هيچ عنصر دور ريختني وجود ندارد. بدين معني كه از هر عنصري بيشترين بهره برداري انجام ميشود. چنانچه قبلا هم گفته شد ساقه هاي برنج (كولِش يا آلِم) براي پوشش سقف به كار برده مي شوند، اين ساقه ها براي ساخت نوعي طناب مورد بهره برداري قرار ميگيرد كه از آن در اتصالات به جاي ميخ و سيم هاي فلزي استفاده مي شود. پوست درختي به نام " لَرَك" براي ساخت طنابي با نام " لَرك كول" استفاده مي كنند. حتي از پوست دانه برنج هم براي ساخت نوعي اندود با نام " فَل گِل" كه از اختلاط گل رس، آب و پوست خرد شده دانه برنج است استفاده مي شود. [قباديان، ۴۷:۱۳۸۵] چنين استفاده اي از عناصر طبيعي باعث خواهد شد كه ضايعات ساختماني چه در حين ساخت و چه هنگام تخريب ساختمان كمترين صدمه را به بستر خود وارد سازد، چرا كه ساخنمان جزيي از بستر و برآده از دل طبيعت مي باشد.

اين شيوه برخورد در واقع ناشي از درك فرآيند هاي طبيعي است. از آن جا كه در طبيعت هيچ ضايعاتي وجود ندارد، محصول جانبي هر ارگانيسمي به خوراك ديگري تبديل مي شود. به بيان ديگر سيستم هاي طبيعي از حلقه هاي بسته اي تشكيل شده اند. قابل وضوح كردن چرخه ها و فرآيند هاي طبيعي، محيط طراحي شده را دوباره زنده مي كند. [اسدپور، صفحه ۱۱] اين اصل در واقع از اصول مهم در طراحي پايدار تلقي مي شود كه در معماري مازندران به وضوح ديده مي شود.

راهكار ها و ترفند هاي كالبدي:

اين شيوه ها را شايد بتوان نمود عيني از "سيستم هاي غير فعال خورشيدي" دانست. شيوه هاي به كار گرفته شده آسايش ساكنان را با كمترين مصرفي انرژي و بيشترين استفاده از عوامل طبيعي مثل باد و كوران هوا به ارمغان مي آوردند. يعني رعايت همان اصولي كه اساسي ترين پايه هاي معماري پايدار را شكل مي دهد.

۱. ايوان

ايوان فضايي واسطه و نيمه باز در سلسله مراتب دسترسي از فضاي باز به بسته مي باشد. گونه اي كه بيشتر در خانه هاي شهري ديده مي شود، استقرار بالكن دور تا دور بنا مي باشد. اين بالكن ضمن آنكه دسترسي اتاق ها به يكديگر را تامين مي نمايد، مانع از رسيدن باران به بدنه مي شود. ايوان اصلي بزرگتر از هر كدام از اتاق هاي خانه است و به عنوان فضاي نشيمن استفاده مي شود. اين ايوان معمولا در جبهه شرقي يا جنوبي ساختمان شكل گرفته و نسبت به ساير اتاق ها در ارتفاع بالاتري واقع مي شود تا از چشم انداز بهتر و جريان هواي بيشتري برخوردار گردد. حالات مختلف ايوان نسبت به اتاق ها به قرار زير است: [گرجي مهلباني، ۱۳۷:۱۳۸۸]

 

 

 

ماخذ:

همان

عمق ايوان به اندازه اي است كه از تابش نامطلوب خورشيد در تابستان جلوگيري نمايد و از طرف ديگر مانع بهره گيري از نور خورشيد در زمستان نمي شود. [همان]

 

۲. غلام گرد

فضاهاي با دو رديف ستون جلوي تالار ها غلام گردش ناميده مي شود. همچنين جهت محافظت ديوار يك " غلام گرد" كه مانند ايواني در سرتاسر محيط ساختمان گسترش مي يابد.بام را تا جلوي غلام گرد ادامه مي دهند. [گرجي مهلباني، ۱۳۸:۱۳۸۸] بدين صورت با ايجاد غلام گرد و پوشش بالاي آن ، هم ديوارها محافظت شده اند و هم يك فضاي مناسبي كه در سايه قرار دارد و جريان هوا در اطراف آن مي تواند به راحتي عبور كند، براي ساكنين به وجود مي آيد. [قباديان،۴۲:۱۳۸۵]

۳. بام شيب دار

به دليل ريزش مداوم باران، بام ها در اين منطقه به صورت شيبدار هستند. بدين وسيله از جمع شدن آب باران و يا برف در سقف ساختمان، جلوگيري به عمل مي آيد. فضاي خالي مابين بام شيبدار و سقف در اين ساختمان ها، محل مناسبي براي انبار نمودن و نگهداري مواد غذايي سالانه است و به گونه اي ساخته مي شود كه امكان جريان هوا و تهويه در آن وجود داشته باشد.[۱۵]

۴. كرسي چيني

براي جلوگيري از نفوذ رطوبت به كف بنا، ساختمان از كف زمين ارتفاع گرفته تا جريان هواما بين كف و سطح زمين برقرار شود. [گرجي مهلباني، ۱۳۸:۱۳۸۸] مواد و مصالح و كرسي چيني در منطقه معتدل خزري، تابعي از شرايط توپوگرافي و دسترسي به انواع مواد و مصالح و از سويي ديگر، دانش تجربي استادكاران محلي، نوع و مدت استفاده از بنا، توان اقتصادي سازنده آن است. ابنيه سنتي جهت ارتباط و قرار گيري روي زمين به لحاظ كرسي چيني به چهار دسته تقسيم مي شوند: ۱. كرسي از سنگ و گل، ۲. شكيلي يا باج بنه، ۳. سكت چاه( شمع كوبي) و ۴. كرسي چيني با مواد و مصالح بنايي. جنس پي اكثرا از چوب يا گل و سنگ شكل آن به صورت يكپارچه يا ستون هاي منفرد در زير بنا است. [كلبادي نژاد، صفحه۸۴] راه حل ديگري كه در برخي از خانه هاي شهري ديده مي شود، كف سازي دو جداره براي كف اتاق هاست تا جريان هوا از جداره كف، سبب تبخير رطوبت و تهويه آن شود.

۵. كوتام

نوعي ايوان و نوعي ساختمان تابستاني كه در لهجه مازندراني به آن نفار مي گويند كه به عنوان بهار خواب از آن استفاده مي شده است. همچنين به بام سايه دار، ايوان مستقل چهار سو باز كه روي چهار پايه بلند ساخته مي شود نيز مي گويند.اين فضا جزو فضاهاي باز محسوب مي شود. اتاقي به ابعاد تقريبي ۵/۳ در ۵/۳ متر كه بر روي دستك هاي چوبي و يا ارتفاع ۵/۱ تا ۲ متر از سطح زمين ساخته مي شود، اين فضا از چهار طرف باز بوده و توسط جان پناهي چوبي احاطه مي شود و سقفي به شكل هرم دارد. از قسمت زيرين كوتام براي نگه داري دام ها و از قمت بالايي آن براي خواب تابستاني(بهار خواب) اعضاي خانواده استفاده مي شود. از نظر اقليمي اين بنا داراي يك اهميت ويژه است. با توجه به گرماي هوا و رطوبت زياد در تابستان كه سبب به وجود آمدن آب و هواي شرجي در منطقه مي شود، احداث فضايي نيمه باز كه از چهار طرف باز است و از زمين فاصله دارد مي تواند با ايجاد نسيم ملايم و ايجاد كوران از جهات مختلف، براي رسيدن به آسايش اقليمي موثر باشد. [گرجي مهلباني، ۱۴۰:۱۳۸۸]

 

 

 

 

نتيجه گيري

۱ از آنجايي كه مازندران داراي اقليم خاص است، بافت شهري آن هم همسو با شرايط اقليمي و زيست بومي آن شكل گرفته است. بافت گسترده اي كه امكان ايجاد شرايط مساعد را براي شهروندان ايجاد مي كند و باعث بهبود شرايط زيستي مي شود در راستاي همين اقليم و محيط طبيعي مي باشد كه البته اين بافت در سالهاي اخير با توجه به افزايش قيمت زمين و تراكم زمين رو به زوال نهاده است.

۲ طراحي و ساخت ساختمان ها با نگرشي اقليمي در جهت صرفه جويي در انرژي، استفاده از مصالح طبيعي( مانند چوب،الياف گياهي، سنگ، خاك و...)، فراهم كردن انرژي هاي لازم براي آسايش با طراحي مناسب گشودگي ها و برونگرايي ساختمان ها، جهت گيري درست بناها، استفاده از فن آوري و روشهاي بومي ساخت و ايجاد محيطي مطلوب با انرژي هاي طبيعي و به حداقل رساندن مصرف انرژي هاي فسيلي، از الگوهاي پايدار در معماري مازندران مي باشد.

۳ ساختمان هاي بومي مازندران نه تنها بر بستر خود آسيبي و ضايعه اي وارد نمي كنند بلكه به مثابه جزيي از آن در جهت بهبود و كيفيت آن ايفاي نقش مي كنند. ساختمان همانند عضوي از يك چرخه طبيعي وارد عمل مي شود و در جهت تكامل چرخه عمل ميكند. نمونه آن استفاده از پوست دانه برنج است كه هم نياز ساكنان را در ايجاد اندود بر آورده مي سازد و به جاي اينكه به عنوان ماده اي دور ريز در طبيعت رها شود به كمال و تعالي مي رسد. خود اين عمل مبين اصول معماري پايداري در معماري بومي مازندران است.

۴ در معماري بومي مازندران هر جزيي عضوي از يك كل منسجم و پايدار است كه در تعامل باهم ايفاي نقش مي كنند. مصالح موجود، شيوه هاي ساخت، نوع ابنيه و ارتباط آنها با بستر طرح همه و همه نشان دهنده تعادل و پويايي اين معماري است. به مانند اينكه جزيي همچون چوب، وقتي عضوي از ديوار يا سقف خانه ميشود، كلي را به نام مسكن مي سازد كه خود عضوي از بستر طرح است كه با عوامل طبيعي آن به تكامل مي رسد. اين كل گرايي نشان دهنده تفكرات پايدار در معماري بومي مازندران است.

۵ راهكارها و ابداعات صورت گرفته در كالبد معماري بومي در ساده ترين شكل خود به حفظ انرژي، برآورده شدن نياز ساكنان و در كل، ايجاد بهترين شرايط آسايش با كمترين استفاده از انرژي و كمترين آلودگي زيست محيطي ايفاي نقش مي كنند.

۶ معماري بومي مازندران علاوه بر هماهنگي با محيط طبيعي به ارزش هاي ديگري همانند فرهنگ، هويت، آداب و رسوم و سلسله ارزش هاي اجتماعي نيز اهميت مي دهد كه اين خود به ايجاد پايداري اجتماعي و فرهنگي هم كمك مي كند.

و در آخر اين كه :

معماري بومي با همه اصول و قوانين خود نياز كاربران خود را برآورده مي ساخته است و برخي روابط اقتصادي، اجتماعي با محيط طبيعي و نماد هاي فرهنگي را ماهرانه انعكاس مي دهد.اين معماري در زمان و مكان خود پايدار بوده است و هدف تقليد كالبدي محض نيست بلكه آنچه بايد اتفاق بيافتد درك ارزش هاي آن است كه امروزه هم مي تواند به خوبي كار كند.

فهيمه بيداله خاني

پيمان اعتبار

دانشجوي كارشناسي ارشد معماري، موسسه آموزش عالي روزبهان ساري

منابع

۱- اسد پور، علي، «الگوهاي پايدار در معماري كوير ايران»، نشريه معماري ايران، شماره ۲۵، ۱۳۸۵.

۲- ارمغان، مريم، گرجي مهلباني، يوسف، «ارزش هاي معماري بومي ايراني در رابطه با رويكرد معماري پايدار»، نشريه مسكن و روستا، شماره ۱۲۶، ص۲۰- ۳۵، ۱۳۸۸.

۳- ملت پرست، محمد، «معماري پايدار در شهرهاي كويري ايران»، نشريه آرمانشهر، شماره ۳، ۱۳۸۸.

۴- عزيزي، محمد مهدي، «توسعه شهري پايدار»، نشريه صفه، شماره ۳۳، ص ۲۰، ۱۳۸۰.

۵- حسيني سيد باقر، مفيدي شميراني سيد مجيد، مدي حسين، «آموزش معماري پايدار در ايران، موانع و گرايش ها»، مجله فناوري و آموزش، سال دوم، جلد ۲، شماره ۳۰، ص ۲۱۴، ۱۳۸۷.

۶- قياسوند، جواد، «معماري محيط زيست، توسعه پايدار»، نشريه راه و ساختمان، شماره ۴۵، ۱۳۸۶.

۷- سفلايي، فرزانه، «كنكاشي پيرامون مفاهيم و تجارب معماري پايدار»، فصلنامه آبادي، شماره ۴۲، ص ۶۳، ۱۳۸۳.

۸- سليماني، ميثم، «زمين و معماري پايدار»، مجله معماري و فرهنگ، شماره ۳۳، ۱۳۸۷.

۹- شهروز تهراني، ايرج، «چارچوب هاي معماري پايدار»، مجله اعتماد ملي، شماره ۲۶، ۱۳۸۶.

۱۰- نصر، طاهره(سها)، «معماري پايدار و ضرورت توجه به راهكارهاي پايداري در معماري»، نشريه راه و ساختمان، شماره ۷۴، ۱۳۸۹.

۱۱- قياسوند، جواد، «تعامل معماري و انرژي هاي نو (پايدار)»، نشريه راه و ساختمان ، شماره ۳۸، ۱۳۸۵.

۱۲- موسوي، ميرسعيد، «بوم شناسي در معماري نورمن فاستر»، فصلنامه معمار، شماره ۲۶، ۱۳۸۳.

۱۳- زنديه، مهدي، پروردي نژاد، سميرا، «توسعه پايدار ومفاهيم آن در معماري مسكوني ايران»، مجله مسكن و محيط روستا، ص۲ - ۲۱، ۱۳۸۹.

۱۴- خاكپور، مژگان، «ساخت خانه هاي شكيلي در گيلان»، مجله هنرهاي زيبا، شماره ۴۵، ص ۲۵ – ۵۴، ۱۳۸۵.

۱۵- شاهرودي عباسعلي، رضايي بهرام، «تعامل معماري بومي مازندران و گردشگري»، نشريه راه و ساختمان، شماره ۲۴، ص۳۷ -۳۹.

۱۶- فقيه، طهمورث، «از طبرستان تا مازندران»، نشريه فردوسي، شماره ۵، ص۲۸ - ۳۰، ۱۳۸۲.

۱۷- كسمايي، مرتضي، (۱۳۸۲). اقليم و معماري، اصفهان، نشر خاك.

۱۸- كسمايي، مرتضي، «پهنه بندي و راهنماي طراحي اقليمي ـ اقليم معتدل و مرطوب ـ استان هاي گيلان ومازندران»، نشريه مهندسي ساختمان و علوم مسكن، شماره ۱۲، ص ۲۳ - ۳۲، ۱۳۸۷.

۱۹- قباديان، وحيد، (۱۳۸۵). بررسي اقليمي ابنيه سنتي ايران، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.

۲۰- عبداله زاده، سيده مهسا، «هماهنگي و سازگاري با طبيعت در معماري سنتي ايران»، فصلنامه آبادي، شماره ۷۰، ص۴۶ - ۶۱، ۱۳۹۰.

۲۱- گرجي مهلباني، يوسف، دانشور، كيميا، «تاثير اقليم بر شكل گيري عناصر معماري سنتي گيلان»، مجله آرمانشهر، شماره ۴، ص ۱۳۵- ۱۴۵، ۱۳۸۹.

۲۲- كلبادي نژاد، مهرانگيز، «زمين ومعماري مازندران»، نشريه معماري و فرهنگ، شماره ۳۳، ص۸۲-۸۵.

۲۳- يوسف نيا پاشا، مجيد، «قابليت چوب براي استفاده در ساخت مسكن روستايي امروز مازندران»، نشريه مسكن و انقلاب، شماره ۱۱۳، ص۴۲-۵۷، ۱۳۸۵.

۲۴- سادات اشكوري، كاظم، «تاملي در مسكن اشكور بالا»، نشريه علوم اجتماعي، شماره ۱۵، ص۲۹-۴۶، ۱۳۷۹

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.